کد مطلب:276445 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:108

نورانیت نشانه شرافت است
و چون دانستی كه نور اقسام فراوانی دارد كه درجات فوق یكدیگر دارند، تردیدی نیست كه نورانیت نشانه شرافت صاحب خویش است، و كمال آن، دلیل كمال شرافت است. این امر كاملاً واضح و هیچ پرده ابهامی بر آن نیست، و دلیل بر آن - به اضافه عقل - آیات و روایات بسیار است، از جمله:

1 - آیه نور؛ خداوند متعال در این آیه خود را با این صفت متعالی وصف فرموده كه برای اثبات مطلوب ما بس است.

2 - آیاتی كه در مقام امتنان بر مردم به خاطر آفرینش خورشید و ماه وارد شده است، خداوند - عزّوجلّ - می فرماید: «وَجَعَلَ القَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً»؛ [1] و ماه را در آسمان ها نور و خورشید را چراغ قرار داد.

3 - آیاتی كه به ماه و خورشید سوگند یاد می كند، مانند این آیه: «وَالشَّمْسِ وَضُحاها وَالقَمَرِ إِذا تَلاها»؛ [2] سوگند به خورشید و هنگام چاشت آن، و سوگند به ماه هنگامی كه پی آن درآید.

و امّا روایات، جدّاً زیاد است، از جمله روایاتی است كه درباره نور پیغمبرصلی الله علیه وآله وارد شده، چنان كه در بحار - مجلّد ششم - از امام صادق علیه السلام آمده كه فرمود: محمد و علی - صلوات اللَّه علیهما - از دو هزار سال پیش از آفرینش خلق، در پیشگاه خداوند - عزّوجلّ - نور بودند، هنگامی كه فرشتگان آن نور را دیدند، ریشه و شاخه درخشنده ای برایش مشاهده كردند، پس گفتند: پروردگار و خدای ما این نور چیست؟ خداوند - عزّوجلّ - به آن ها وحی فرمود كه: این نوری از نور من است، اصل آن نبوّت و شاخه آن امامت است، نبوّت برای محمدصلی الله علیه وآله بنده و پیغمبر من، و امامت برای علی حجّت و ولیّ من خواهد بود، و اگر این دو نبودند آفریدگانم را خلق نمی كردم. [3] .



[ صفحه 349]



و در همان كتاب از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله آمده كه فرمود: خداوند من و علی و فاطمه و حسن و حسین را پیش از خلقت آدم آفرید، هنگامی كه نه آسمان بنا شده ای بود و نه زمین گسترده ای، نه ظلمتی، نه نوری، نه آفتاب و نه ماهی، و نه بهشتی و نه دوزخی وجود داشت. عباس عرض كرد: پس ابتدای آفرینش شما چگونه بود یا رسول اللَّه؟ فرمود: ای عمو! وقتی خداوند اراده كرد كه ما را خلق كند، با كلمه ای سخن گفت، از آن نوری آفرید، سپس به كلمه دیگری تكلم كرد و با آن روحی خلق كرد، سپس نور را با روح ممزوج گردانید، آن گاه من و علی و فاطمه و حسن و حسین را خلق كرد، ما او را تسبیح می گفتیم، گاهی كه تسبیحی نبود و تقدیسش می كردیم، هنگامی كه تقدیسی نبود.

و چون خداوند متعال اراده كرد كه خلق را بیافریند، نور مرا شكفت، پس عرش را از آن آفرید، عرش از نور من است و نور من از عرش افضل است، سپس نور برادرم علی را شكفت و از آن ملائكه را آفرید، پس فرشتگان از نور علی هستند و نور علی از نور خداست، و علی افضل از ملائكه است، آن گاه نور دخترم را شكفت و از آن آسمان ها و زمین را آفرید، پس آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه است، و نور دخترم فاطمه از نور خداوند است و دخترم فاطمه از آسمان ها و زمین افضل است. پس از آن نور حسن را شكافت و از آن نور خورشید و ماه آفرید، پس خورشید و ماه از نور فرزندم حسن است و نور حسن از نور خداوند است و حسن از خورشید و ماه برتر است ك. سپس نور فرزندم حسین را شكافت و از آن بهشت و حور العین را آفرید، كه بهشت و حور العین از نور فرزندم حسین است و نور فرزندم حسین از نور خداوند است، فرزندم حسین از بهشت و حور العین افضل است. [4] .

و از جمله روایات، آن هایی است كه دلالت دارد بر درخشندگی نور حضرت فاطمه زهراعلیها السلام در آسمان برای فرشتگان پس از آن كه خداوند متعال، ظلمت را بر آن ها قرار داد، و در دنیا در مواقع نمازها كه از محراب آن حضرت نور او برای فرشتگان آسمان پرتو می افكند.



[ صفحه 350]



و هر دو حدیث در مجلد دهم بحار مذكور است كه به خاطر اختصار از آوردن آن ها خودداری شد.

و نیز از جمله روایات: آن هایی است كه دلالت می كند بر تفاوت مراتب و درجات نور مؤمنین در روز قیامت به حسب تفاوت ایمان آن ها، چنان كه در مجلّد سوم بحار از ابوذر غفاری از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله روایت شده كه گفت: بر كنار حوض كوثر پرچم امیر مؤمنان و پیشوای روسفیدان بر من وارد می شود پس برمی خیزم و دست او را می گیرم آن گاه صورت او و صورت های اصحابش سفید می شود. به آن ها می گویم: در مورد ثقلین بعد از من چگونه رفتار كردید؟ خواهند گفت: از ثقل اكبر پیروی كردیم، و او را تصدیق نمودیم و ثقل اصغر را یاری كردیم، و در خدمت او مبارزه نمودیم، پس می گویم: تا آن جا كه سیراب شوید بیاشامید، و ایشان می آشامند تا سیراب شوند به طوری كه پس از آن تشنه نخواهند شد، چهره امامشان همچون خورشید برآمده و چهره های خودشان همچون ماه شب چهارده و بسان درخشنده ترین ستاره آسمان می درخشد. [5] .


[1] سوره نوح، آيه 16.

[2] سوره شمس، آيه 1 و 2.

[3] بحار الانوار: 11:15.

[4] بحار الانوار: 10:15.

[5] بحار الانوار: 24:8.